در المپیک لندن تا یک قدمی مدال هم پیش رفته بود. احسان روزبهانی بعد از المپیک بیشتر توی چشم است؛ بوکسوری که عنوان لژیونر را یدک میکشد. چندی پیش وقتی در مسابقات چین ناکاوت شده بود سروصدای زیادی به پا کرد. خودش هم از این جو ایجاد شده ابراز گلایه میکند.
از بد روزگار او در وزنی مبارزه میکند که مدعیان جهانی آن از آسیا هستند. این یعنی یک بدشانسی بزرگ در اینچئون. احسان البته آنقدر اعتماد به نفس دارد که تنها برای خوشرنگترین مدال خود را آماده کند؛ برای مدال طلا.
تا بازیهای آسیایی فرصت زیادی باقی نمانده است. از شرایطی که دارید راضی هستید؟
من همیشه از لحاظ بدنی قبل از مسابقات اینچنینی چه المپیک و چه بازیهای آسیایی از نظر بدنی خوب بودهام. مربی بدنسازی که داشتم از لحاظ بدنی خیلی خوب کار کرده و همیشه آماده بودهام. به لحاظ بدنی هیچوقت مشکلی نداشتهام. این اواخر مقداری مشکل فنی داشتم و باید کارهایی را در زمینه فنی انجام میدادم. بعد از مسابقاتی که در چین داشتم تنها به مسائل فنی فکر کردهام. هماکنون فکر میکنم در بهترین شرایط ممکن قرار داریم. ما سفرها و اردوهایی که میرفتهایم را انجام دادهایم و تا این لحظه همه چیز برای تیم ملی خوب پیش رفته است.
همیشه این موضوع در بین کارشناسان مطرح بوده که چرا روزبهانی اینقدر با گارد باز مبارزه میکند؟
بله، موضوع همین بوده. همه این را میدانند که من با گارد باز مبارزه میکنم. البته این را هم بگویم که اینطوری راحتتر بودهام. در کل با این گاردی که دارم در دفاع بهتر کار میکنم تا اینکه بخواهم گارد خودم را عوض کنم.
اما شما هیچوقت یک بوکسور دفاعی نبودهاید.
همیشه تهاجمی بودهام. به قول بوکسورها من همیشه «فایتر» بودم. ولی این اواخر شیوه خودم را عوض کردهام. این که گفتم روی نقاط ضعف خودم کار کردم برای همین بوده. میخواستم شیوه خودم را تغییر بدهم. باید روی ضد حملات هم کار کنم. در بدلکاری زیاد کار نکرده بودم، ولی حالا این کار را انجام میدهم.
تجربه بیشتر از دو سال حضور در دنیای نیمهحرفهای بوکس چقدر در تغییر ذهنیت شما تاثیرگذار بوده؟
خیلی زیاد. من دو سال و نیم در دنیای نیمهحرفهای بوکس حضور داشتم. با قهرمانهای جهان کار کردم. این بزرگترین تجربه است. امسال باز هم از من خواستهاند برای آنها مبارزه کنم. اینکه قزاقستان این همه بوکسور در سطح اول دنیا دارد ولی باز هم مرا میخواهد یک افتخار برای خودم و بوکس ایران است.
اختلاف سطح تمرین تیم آستانا با داخل ایران برای شما دشوار نیست؟
نه، مشکلی ندارم. همه چیز خوب است. من فعلا چند وقتی است اینجا تمرین میکنم. بعد از بازیهای آسیایی هم به قزاقستان میروم. خدا را شکر که در این چند وقت که اینجا تمرین کردم اوضاع خوبی در تمرین داشتهایم.
در واقع بعد از ناکاوت شدن در آن مسابقه مجبور شدید به ایران برگردید؟
من یک موضوع را بگویم. در این مدت که در مسابقات WFB که همان مسابقات لیگ جهانی بوکس است و سطح بالایی دارد دو بار ناکاوت شدم ولی پنج بار حریفان نامداری را ناک اوت کردم. در تمام این مدت که ناکاوت کردم هیچ وقت رسانهای نشد. اما این اتفاق چین برایم خیلی جالب بود که به آن پرداختند. من در بازی اول خودم با روسیه سربهسر شدم و مصدوم بودم. اول گفتند که در مبارزه بعدی روی رینگ نروم، ولی داخل رینگ رفتم. راند اول راهم بردم. در راند دوم جلو بودم که یک ضربه به سرم خورد و نتوانستم به مسابقه ادامه بدهم. این اتفاق را خیلی بزرگ کردند. این در مسابقات بوکس کاملا طبیعی است، ولی انگار یک اتفاق ویژه رخ داده بود!
شاید برای این بوده که بعد از المپیک نگاه مردم به احسان روزبهانی عوض شده و همه از شما فقط برد میخواهند.
مردم به من لطف دارند، ولی بوکس همین است دیگر. بوکس یک ورزش سنگین است. یک روز ضربه میزنی و یک روز هم میخوری. اینها همه جزو طبیعت بوکس است.
شما نزدیک به سه سال در قزاقستان حضور داشتید. قرار گرفتن در جمع بهترینهای دنیا چه تجربیات تازهای بهدنبال داشت؟
اول اینکه با بوکسورهای بزرگی آشنا شدم. در مسابقات زیادی در این مدت شرکت کردم. فقط در سال اولی که به تیم آستانا رفته بودم یادم هست تیم ایران حتی یک سفر هم نداشت، ولی من شش مسابقه در سطح اول دنیا داشتم. بهترین مربیان اوکراینی و قزاقستانی بالای سرم هستند. همه چیز در حد عالی است؛ تمرینات، امکانات و خیلی چیزهای دیگر. کاملا یک دنیای دیگر است. از نظر مالی هم شرایط قابل مقایسه نیست. در ایران برای بوکس که پولی نمیدهند. من قراردادم طوری بود که برای هر ماه 7000 دلار ثابت دریافت میکنم. به ازای هر برد هم 5000 دلار میدهند. آنها برای بوکسور خیلی ارزش قائل هستند و حتی وقتی میبازیم هم هزار دلار دریافت میکنیم. هر سال قراردادم ده ماهه است.
از اینکه یک ایرانی در بین بوکسورهای مطرح قزاق خودش را تثبیت کرده تعجب نمیکنند؟
چرا. اتفاقا یک مربی کروات داریم که دو تا شاگرد دارد. یکی در سنگینوزن و دیگری هم در وزن من که ذخیرهام هست. این مربی کروات همیشه میگفت: احسان، تو یک سورپرایز برای ایران هستی! بچههای تیم هم مرا کاملا پذیرفته بودند. با همه آنها دوست هستم. یک چیز دیگر هم بگویم. شرایط آنجا با امکاناتی که ما داریم اصلا قابل مقایسه نیست. آنها از یک عالم دیگر هستند.
چرا بعد از روزبهانی دیگر نتوانستیم لژیونر داشته باشیم؟
ما بوکسورهای خیلی خوبی داریم. بچهها واقعا لیاقت این را دارند که در تیمهای حرفهای بازی کنند. باید یک مقدار دیگر تلاش خود را بیشتر کنند. من خیلی تلاش کردم که دو تا از بوکسورهای ایرانی را به قزاقستان ببرم، ولی متاسفانه این اتفاق رخ نداد. یک مقدار ورود به جمع حرفهایها سخت است. شب و روز تمرین و مسابقه دارند. کار واقعا دشوار است ولی نباید ناامید بود.
جالب اینکه شما در بازیهای آسیایی هم با حریفی از قزاقستان مبارزه خواهید کرد که به نظر اصلیترین رقیب شماست.
من بعد از اینکه در المپیک شکست خوردم دو بار دیگر با حریف خودم مبارزه کردم. یک بار بردم و یک بار هم بازنده شدم. در آن مرتبه که واگذار کردم تیم ما بازی را برده بود که یک مشت خوردم، مربیام حوله را بالا گرفت تا ادامه ندهم. من اصلا نمیخواستم این اتفاق رخ بدهد. خیلی عصبانی شدم، حتی با مربیام درگیری پیدا کردم. امیدوارم که در بازیهای اینچئون مثلا المپیک حقخوری نکنند. حریف قزاق خیلی بوکسور خوبی است، ولی من نگران مافیا هستم. قزاقها مافیای بوکس هستند. آنها داور و همه چیز را توی مشت خودشان دارند. علاوه بر این حریف قزاق یک بوکسور کرهای و یک ازبک هم هستند. من همیشه گفتهام که در مسابقات جهانی راحتتر از آسیایی بوکس میکنم. همه این رقیبان من عنواندار جهان هستند. در مسابقات جهانی همه در دو سمت جدول پخش میشوند. اینجا همه مدعیان جهانی کنار هم قرار دارند.
با این حساب چقدر روی مدال اینچئون حساب باز کردهاید؟
من فقط برای خوشرنگترین مدال مبارزه میکنم. تمام تلاش خودم را میکنم. اول برای آبروی خودم، دوم برای تیم و سوم برای پرچم. نباید از هیچ چیزی کم بگذاریم.
داستان پیوستن شما به یک تیم حرفهای به کجا رسیده است؟
امسال جواز حضور در مسابقات حرفهایATB را پیدا کردهام. هنوز تیم خودم را مشخص نکردهام. قزاقستان هست و یک پیشنهاد از آلمان دارم. تیم آلمانی هنوز تردید دارد که با من قرارداد ببندد یا نه. همه چیز بعد از بازیهای آسیایی مشخص میشود.
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻧﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪﭘﻮﻝ ﺳﺎﺯﯼ ﺑﻮﮐﺲ ,ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ، ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻭﺭﺯﺵ ﮐﺎﺭﻥ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ، ﺍﺯﺁﻥ ﺟﻬﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ . ﺍﺯ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯ ﺩﻫﻞ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺷﻪ،، ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﺍ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻮﺩﻥ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼﺩﺍﺧﻞ ﻭ ﯾﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﻭ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺑﻮﮐﺲ ﺧﻮﺩﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺜﻼ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﭘﺎﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﺸﮑﻞ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ،، ﻭ ﻣﻦ ﯾﮏ ﻣﺜﺎﻝ ﻣﯿﺰﻧﻢ،، ﺍﮔﺮﯾﮏ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺸﺘﯽ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺜﻼ ﺩﺭ ﻭﺯﻥ 57 ﮐﯿﻠﻮ ﻭ 22-20 ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻭﻟﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺑﻮﮐﺲ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯﯼﮐﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺩﻗﺖ ﮐﻨﺪ، 1 - ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ: ﺍﯾﻦ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﮐﻨﺪ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺎﺷﺪ، ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭﮐﯿﻞﻭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﯾﮏ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺭﯼ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﮐﻨﺪ ... ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮﻡ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺪﯾﺪﻡ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﻮﺩ ﻫﻢﺧﯿﻠﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺵ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ، 2 - ﻣﻬﺎﺟﺮﺕ ﻏﯿﺮ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ : ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻃﺮﯾﻖﻣﻤﮑﻦ، ﺁﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ، ﺍﻟﻒ : ﺍﯾﻦ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻔﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺭﯼ ﺑﻪﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﭘﻠﯿﺲ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ،، ﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺﺣﺪﻭﺩ ﭼﻨﺪ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ، ( ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﺍﺧﻠﯽﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ،، ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﺟﺎﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ) ﺍﯾﻦ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭ ﻫﺮﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺣﮑﻢ ﻫﺎﯼ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﻓﻌﺎﻻﻥ ﺗﺎ ﺭﻭﺷﻦﺷﺪﻥ،، ، ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﯽ ﻭﯼ، ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍﻃﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ،، ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺯ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﺑﮑﺸﺪ،، ﻭ ﺩﺭﻃﻮﻝ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻭﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕﻫﻢ ﻭﯼ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﻤﺮﯾﻨﺎﺕ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ، ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺳﻔﺮﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ، ﻭ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ ﺍﺳﺖ،،، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﯿﺮ ﻭ ﺩﺍ ﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﺯﺑﺎﻥﻫﻢ ﮐﺎﺭ ﺩﺷﻮﺍﺭﯼ ﺍﺳﺖ،، ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﺪ .. ﺏ - ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭ ﺟﻮﺍﻥ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﮐﯿﺲ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ، ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﯽ ﺍﻭﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﺳﻦ ﺍﻭ ﺑﻪ 26-25 ﻣﯿﺮﺳﺪ، ﻭ ﻃﺒﻖ ﻗﺎﻧﻮﻥ، ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺯﺑﺎﻥﺍﻭﻥ ﮐﺸﻮﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﻮﺭﺳﻬﺎﯼ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺷﻮﺩ، ﮐﻪ ﺍﺯ 3-2 ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ،،، ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻗﺒﻮﻝ ﺷﻮﺩ، ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺟﺸﻦ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﺪﺑﺨﺘﯿﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻫﻢﺑﮕﯿﺮﺩ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﮐﺎﺭ ﯾﺎﺑﯽ ﻭ ﺁﻣﻮﺯﺷﻬﺎﯼ ﮐﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ،،، ﺧﻼﺻﻪﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺍﻥ،، ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺑﮕﺬﺭﺍﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺳﻦ ﺳﺎﻝ 29-28 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯿﺮﺳﺪ، ﻭ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﻫﯽ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ، ﺗﺎﺯﻩ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮﻧﺴﺖ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺗﻮ ﺩﻝ ﻣﺮﺑﯿﺎﻧﯽ ﺟﺎ ﮐﻨﻪ،، ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺯﯼﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻦ 30 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ، ﺑﺪﻫﺪ، ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯﺵ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦﻣﺪﺕ ﺑﻪ ﺣﺪﺭ ﻣﯿﺮﻭﺩ،، ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﺧﺮ 300 ﯾﻮﺭﻭ ﺩﺭ ﺟﯿﺐ ﻭﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ،، ﻭ ﺍﺯﺁﻧﺠﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺴﻮﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺳﻦ 37 ، 38 ﺳﺎﻟﮕﯽ 12-10 ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﺪﻫﺪ، ﻭ ﺑﺎﺧﺘﻬﺎﯼ ﻭﯼ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﻫﻬﺎﯾﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ،، ﻭ ﺧﻮﺩﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﻏﻢ، ﺩﻭﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، 3 - ﮐﺎﺭ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ : ﺍﮔﺮ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭﯼ، ﺻﺮﻓﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﺸﮑﻼﺕ، ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﺪ، ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺁﺳﻮﺩﮔﯽ ﺑﻬﺘﺮ، ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﻭﻗﻒ ﺩﻫﺪ، ﺗﻮﺿﯿﺢ : ﺍﯾﻦ ﮐﻞ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ،، ﮐﻪ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﯽ ﺍﻭ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﺩ،،، ﺍﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﻧﯿﺴﺖ،، ﻭ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭﻫﺎﯼ ﻗﺪﺭﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﮔﯽ ﺁﻧﻬﺎﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻧﺸﺪﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﺑﺪﺭ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ،، ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯿﻬﺎﻣﺸﮑﻠﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ،، ﻭﻟﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻢ،، ﮐﻪ ﻫﻢ ﭼﻨﺎﻥ،، ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺍﺭﻧﺪ،، ﺩﺭ ﺧﺎﺗﻤﻪ .. ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﺎ ﻓﮑﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ،، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ،، ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ،، ﮐﻪ ﻭﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﺼﻮﺻﺎ ﺑﺮﺍﯼﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﻥ، ﻗﺎﺑﻞ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﻧﯿﺴﺖ،،، ﻭ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ،،، ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ،، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻫﻢ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪﺩﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺑﯿﺎﻥ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ،، ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻃﺮﯾﻖ ﮐﻪﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ،، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ،، ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦﺍﺯ ﻣﺮﺑﯿﺎﻥ ﻭ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ،، ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖﺩﺍﺭﻡ،، ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺻﺤﯿﺢ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ، ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﯿﺪﻫﻢ . ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﭽﮕﯽ ﻭ ﯾﺎﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ،، ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﺴﺎﺑﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦﮔﺮﻭﻩ ﺟﺪﺍﺳﺖ . ﺿﻤﻨﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﻢ ﻋﺪﻫﺎﯼ ﻫﺴﺘﯿﻨﺪ،، ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﺯ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭﻫﺎﯼ ﺳﺎﺩﻩﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻼﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻨﻨﺪ،، ﺍﻣﯿﺪ ﻭﺍﺭﻡ ﺗﺎ ﺣﺪﻭﺩﯼ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ،، ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺯﺩﻭﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻃﯿﯽ ﭘﯿﺎﻣﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ . ﻭ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺑﯿﺎﻥ ﻭ ﺑﻮﮐﺴﻮﺭﻫﺎﯼ ﮐﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ، ﻭ ﻗﺼﺪﺗﻮﻫﯿﻦ ﻭ ﯾﺎ ﺑﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﺑﻪ ﺷﺨﺺ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ ....
منبع : سایت بوکس آماتور ایران
تبرررررررررررریک ﻓﺮﻭﺗﻦ گل آﺭﺍ ﺑﻮﻛﺴﻮﺭ ﺟﺴﻮﺭ ﻭ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﻛﺸﻮﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺗﺤﺴﻴﻦ ﺑﺮﺍﻧگیز ﺩﺭ ﻓﻴﻨﺎﻝ ﺗﻮﺭﻧﻤﻨﺖ ﺑﻴﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﻲ چین ﺑﻮﻛﺴﻮﺭ ﻗﺪﺭﺗﻨﻤﻨﺪ ﻭﻋﻨﻮﺍﻥ ﺩﺍﺭ ﻗﺰﺍﻕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮ ﺩﺭآﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺪﺍﻝ خوش رنگ ﻃﻼﻱ ﺍﻳﻦ ﺭﻗﺎﺑﺘﻬﺎ را ﺩﺳﺖ ﻳﺎﻓﺖمشتزن عنوان دار و با تجربه تیم ملی بوکس کشورمان گفت: در روز پایانی مسابقات بینالمللی چین توانستم با شکست حریف قدرتمند و عنوان دار از کشور قزاقستان به مدال طلای این مسابقات دست پیدا کنم.وی درباره حریف مسابقه فینال خود اظهار داشت: حریفم در مسابقه فینال، حریف قدرتمند و عنوان داری بود که چهار سال پیش در مسابقات آسیایی گوانجوی چین به این حریف مسابقه را واگذار کردم
سیاوش امیدی، بوکسور خوزستانی وزن 81 کیلوگرم عضو تیمملی که با 18 سال سن نایب قهرمانی مسابقات جوانان آسیا را در کارنامه خود دارد و عملکرد قابل قبولی در پیکارهای جهانی داشته است، در سن 11 سالگی با مشاهده مسابقات بوکس، به این رشته ورزشی علاقهمند شد و به گفته خودش به جز بوکس، امکان نداشت رشته دیگری را انتخاب کند. این مشت زن خوزستانی که خانوادهای آشنا به این رشته ورزشی دارد، با شور و حال زیادی از امیدهایش برای دستیابی طلای المپیک می گوید و امیدوار است که مسابقات این رشته ورزشی از رسانه ملی پخش شود.
**ابتدا از شروع فعالیت تان در این رشته بگویید.
سال 89 در مسابقات قهرمانی نوجوانان کشور شرکت کردم و قهرمان شدم. در همان سال در مسابقات جوانان نیز شرکت کرده و اول شدم. سال 90 در مسابقات جوانان مقام قهرمانی را کسب کرده و سال گذشته نیز در بخش جوانان قهرمان کشور شدم. آذرماه سال 91 نیز در مسابقات جهانی شرکت کردم که با بدشانسی، مقامی کسب نکردم. پس از آن در مسابقات آسیایی عنوان نایبقهرمانی را ازآن خود کردم.
**حتما در این راه خانواده حمایت های زیادی از شما کرده اند.
بله؛ خانوادهام پشتوانه اصلی من بودند و فکر می کنم هر فردی برای رسیدن به جایی، ابتدا نیاز به حمایت خانوادهاش دارد؛ در غیر این صورت به جایی نمیرسد.
**در حال حاضر تمریناتتان را چگونه و در کجا انجام میدهید؟
در حال حاضر بیشتر تمریناتم را در تهران و در اردوی تیمملی انجام میدهم و شاید ماهی سه یا چهار جلسه در اهواز تمرین کنم. اخیرا نیز دو، سه ماه در اردو بودم و به خاطر امتحاناتم تا بیستم خردادماه در اهواز میمانم. پس از آن دوباره به اردو برمیگردم تا خود را برای شرکت در مسابقات جهانی، المپیک جوانان و مسابقات آسیایی آماده کنم.
**اگر بوکسور نمیشدید، چه ورزشی را انتخاب میکردید؟
فکر نمیکنم به جز بوکس رشته دیگری را انتخاب میکردم. وقتی بچه بودم با افراد بزرگتر از خودم دعوا میکردم به همین دلیل پدرم دوست داشت من در یک رشته ورزشی فعالیت کنم تا انرژیام تخلیه شود. برخی از دوستانم والیبالیست و بسکتبالیست هستند ولی من به بوکس علاقه دارم. اگر کسی رشته ورزشیاش را دوست نداشته باشد، نمیتواند در آن موفق شود و پیشرفت کند. به همین دلیل خانوادهها نباید فرزندان خود را مجبور کنند که در رشتهای که علاقه ندارند، فعالیت کنند. از طرف دیگر برخی خانوادهها فکر میکنند بوکس ورزش درآمدزایی است، به همین دلیل اصرار دارند فرزندشان در این رشته کار کند در حالی که در ایران به هیچ رشته ورزشی جز فوتبال اهمیت داده نمیشود.
**به نظر می رسد ورزش بوکس کاملا با روحیه شما سازگار است!
اولین باری که به تماشای مسابقات بوکس رفتم با خودم گفتم که این ورزش فقط برای من ساخته شده است. اگر وارد رشته بوکس نمیشدم زندگیام به گونهای دیگر بود. بوکس مرا آرام کرد. اولین باری که بینیام شکست مادرم با ادامه این ورزش مخالفت کرد و به همین دلیل مدتی پنهانی در تمرینات شرکت میکردم ولی بعدها دوباره تمریناتم را با آگاهی خانواده ادامه دادم. متاسفانه ذهنیت خانوادهها نسبت به بوکس خوب نیست و فکر میکنند همهاش دعوا و کتککاری است و ورزش خشنی است. در بوکس اینگونه نیست که هر بوکسوری دچار شکستگی بینی شود ولی اتفاقی است که ممکن است در حین مسابقه رخ دهد. بوکس چهاردهمین ورزش پرخطر است و خانوادهها باید بدانند که فوتبال قبل از بوکس و یکی از پرخطرترین رشتههای ورزشی است. بر خلاف تصور مردم، بوکسورها افراد بیآزاری هستند چون انرژیشان تخلیه شده است.
**در مسابقات جوانان جهان با بدشانسی صاحب مدال نشدید؛ درباره این پیکارها بیشتر توضیح دهید.
این مسابقات اولین تجربه برونمرزی من بود و در آن موفق شدم سه پیروزی پیاپی کسب کنم. در بوکس به این گونه است که هر کس در سه مسابقه برنده شود، مدال برنزش قطعی است ولی به دلیل اینکه یکی از 33 نفر وزن 81 کیلوگرم باید حذف میشد، قرعه به من و حریف الجزایری خورد و ما این دیدار حذفی را اضافه بر سایرین انجام دادیم. به همین دلیل باوجود سه پیروزی، با بدشانسی به مدال برنز نرسیدم.
من در شب اول این رقابت ها با حریف الجزایری بازی و 11 بر 7 وی را شکست دادم. حریف استرالیایی را نیز 13 بر 6 مغلوب کردم و شاید کسی فکر نمیکرد بتوانم وی را شکست دهم. حریف سومم نیز قهرمان جهان و از ایتالیا بود که بازی 9 بر 9 مساوی شد و به قید قرعه من پیروز میدان شدم. در همین مسابقه مچ دستم دچار شکستگی شد و نتوانستم مسابقات را ادامه دهم. تنها کسی که باید چهار مسابقه انجام میداد تا سوم شود، من بودم که متاسفانه به دلیل مصدومیت نتوانستم به بازی چهارم برسم. درکل مربیانم از عملکردم راضی بودند و خودم هم رضایت دارم و اگر آسیب نمیدیدم حتما مقام میآوردم.
**پس از عدم کسب مدال در مسابقات جهانی، چندی پیش در رقابت های جوانان آسیا با نایب قهرمانی در این مسابقات، اولین مدال برون مرزی خود را به دست آوردید، عملکرد خود را در این رقابت ها چطور دیدید؟
ما در روز مسابقه وارد فیلیپین شدیم و بلافاصله وزنکشی انجام و برخلاف انتظارمان مسابقات سنگینوزن پیش از سبک وزن انجام شد. من بازی اول را از حریف ازبک بردم و پس از آن چهار شب استراحت به من خورد که باعث شد از نظر بدنی افت کنم. شب پنجم به حریف چینی خوردم و چون فکر میکردم روز بعد از آن استراحت دارم، تمام انرژیام را روی آن گذاشتم و پیروز هم شدم. بعد از آن فهمیدم که فینال روز بعد از آن برگزار میشود و فرصتی برای استراحت نداشتم و به همین دلیل شکست خوردم.
البته رییس فدراسیون قزاق بود و امتیازدهی به بوکسورها خیلی سخت انجام میشد به گونهای که شاید من برنده دیدارهایی بودم که در آن ها بازنده اعلام شدم. ایران 9 بوکسور در این رقابتها داشت که هفت نفر از آن ها به ازبکها و قزاقها باختند. در پایان این مسابقات قزاقستان، فیلیپین و ازبکستان به ترتیب اول تا سوم شدند و ما نیز در ردهبندی تیمی هفتم شدیم. میزبانی فیلیپین و ملیت رییس فدراسیون آسیا صد درصد در کسب مقامهای قزاقستان و ازبکستان تاثیر داشت.
عملکرد خود من نیز در این مسابقات خوب نبود چون میتوانستم طلا بگیرم ولی پیش آمدن برخی مسایل باعث شد که نتوانم به این مهم دست یابم. ناداوری درصدی از باختهایمان را مقابل حریفان تشکیل میداد و دو بوکسورمان در این مسابقات کاملا با ناداوری کنار رفتند. مبین کهرزاد، بوکسور وزن 75 کیلوگرم و بوکسور وزن 91 کیلوگرممان با ناداوری از حریفان ازبک خود شکست خوردند.
**در حال حاضر در ایران بوکس آماتور بیشتر از بوکس حرفه ای فعال است، تفاوت این دو رشته در چه مواردی است؟
بوکس در ایران به صورت آماتور انجام میشود. البته بخش حرفهای آن نیز در حال راهاندازی است و من باتوجه به روحیاتم به بوکس حرفهای علاقه زیادی دارم و دوست دارم در آینده در این بخش فعالیت کنم. تفاوت بوکس حرفهای با آماتور در این است که تعداد راندهای حرفهای 12 راند سه دقیقهای است ولی در آماتور سه راند سه دقیقهای داریم. لباس بوکسورهای حرفهای فقط شورت، دستکش و کفش است ولی در آماتور علاوه بر این ها کلاه و لباس هم نیاز است. در حال حاضر احسان روزبهانی که در لیگ قزاقستان فعالیت میکند، بوکسور نیمهحرفهای است. روزبهانی میتواند در بخش نیمهحرفهای با انجام چند بازی دیگر، سهمیه المپیک 2016 را کسب کند.
از دیگر تفاوتهای بوکس آماتور و حرفهای میتوان به تفاوت آن ها در سرعت بازی اشاره کرد. به گونهای که اگر قرار باشد مسابقات حرفهای در سه راند انجام شود، بوکسور آماتور میتواند حرفهای را شکست دهد چون این توانایی را دارد که در هر راند 200 ضربه به حریف خود وارد کند. یعنی در مسابقات آماتور سرعت بیشتر از مسابقات حرفه ای است. قرار است در مسابقات آماتورها گذاشتن کلاه حذف شود و این کار صد درصد در المپیک 2016 اجرا میشود. اگرچه کلاه به عنوان محافظ عمل میکند اما ضربه وارد شده را در کل سر پخش میکند، به همین دلیل بسیار آزاردهنده است و دچار سردردهای شدید میشویم. البته من هنگام تمرین بدون کلاه هستم و بسیار راحتترم.
**با این اوصاف با فعالیت گسترده بوکس حرفهای در ایران موافقید؟
بله، بوکس حرفهای بسیار خوب است و فکر میکنم اگر در ایران فعال شود، دیگر کسی در بخش آماتور فعالیت نخواهد کرد. بوکسورهای آماتور تا سن 34 سالگی میتوانند فعالیت کنند ولی حرفهای ها سقف سنی ندارند اما از سوی دیگر افراد از سنین 17 سال به بالا میتوانند در آن کار کنند.
**خاطرتان است که تاکنون چند بار در حین مسابقه دچار خونریزی شده اید؟
خونریزیهایم در حین مسابقه آنقدر زیاد بوده که تعدادش را نمیدانم.
**گویا چند وقتی است که قانون جدیدی درمورد ناک اوت به نام "ناک اوت فنی" مطرح شده است، در این خصوص توضیح می دهید؟
این قانون حدود یک سال است که اجرا میشود و مربوط به مواردی است که افراد سطح پایین در مسابقات جهانی شرکت میکنند و سطح آن ها نسبت به حریفانشان بسیار پایینتر است. در این موارد قانون "ناک اوت فنی" اجرا میشود. در مسابقات المپیک هم میتواند اجرا شود ولی فکر نمیکنم کسی که به المپیک راه پیدا میکند، در سطح پایینی باشد.
**نظرتان درمورد برگزاری نامنظم لیگبرتر کشور چیست؟
فکر میکنم قصد فدراسیون از برگزار کردن مسابقات منطقهای در سال گذشته این بود که لیگ را برگزار نکند. قبلا هم که در لیگ حضور داشتیم، چون هزینهای برای تیم نشده بود، مقامی کسب نکردیم. وقتی دید بیشتر مردم ایران نسبت به بوکس منفی است، نمیتوان انتظاری هم از لیگ داشت. خیلی از افراد به خاطر پول به بوکس روی میآورند، در حالی که وضع مالی بوکس از ورزشی مانند کبدی هم پایینتر است. من پس از مسابقات جهانی از طرف فدراسیون و استان هدیهای دریافت نکردم و فقط یک میلیون تومان از طرف رییس هیات استان به من داده شد. من از سال 87 تا 90 در باشگاه نفت، بوکس کار میکردم و هر بار که می خواستم در مسابقهای شرکت کنم به من وعده جایزه میدهند ولی پس از کسب مقام، از عملی شدن وعدهها خبری نیست.
**به تیمملی بزرگسالان هم دعوت شدهاید؟
در مسابقات انتخابی آن دوم شده و به اردوی تیمملی دعوت شدم ولی به دلیل اینکه در تیمملی جوانان، مسابقات آسیایی و جهانی را پیشرو داشتیم، در اردوی بزرگسالان شرکت نکردم. مهم ترین رقیبم در رده بزرگسالان احسان روزبهانی است و فکر میکنم اگر موقعیتی پیش بیاید، بتوانم او را پشت سر بگذارم.
**به المپیک هم فکر میکنید؟
فکر می کنم؛ البته هدف تمام ورزشکاران رسیدن به المپیک است. در وزن من فقط احسان روزبهانی حریف سرسختم است. شاید باید منتظر بمانم تا وی از ورزش خداحافظی کند چون او به راحتی میتواند در رده نیمهحرفهایها سهمیه المپیک را کسب کند و مجالی برای من باقی نمیماند. مثل برخی رشتههای دیگر هم نیست که یک نفر سهمیه را کسب کند و فرد دیگری به جای او اعزام شود بلکه فقط همان کسی که سهمیه را کسب میکند، میتواند در المپیک شرکت کند.
**برای پیشرفت هر چه بیشتر بوکس استان و کشور چه انتظاری از مسوولان دارید؟
امکاناتمان از نظر سختافزاری خوب است ولی باید پشتیبانی مالی صورت بگیرد. به عنوان مثال اگر بعد از کسب مقام قهرمانی جهان پولی به ما پرداخت شود، صد درصد تلاش بیشتری انجام میدهیم. در حالی که من نایبقهرمان آسیا شدم و میدانستم مجانی کار کردهام. حتی اگر به فوتبالیستها هم پولی پرداخت نشود خوب بازی نمیکنند. از نظر سختافزاری در تمام شهرستانها سالن اختصاصی داریم و از این نظر خوب هستیم. در اهواز هم سه رینگ بوکس در خانه بوکس، سالن قدس و باشگاه نفت داریم.
**نظرتان درباره پخش مسابقات بوکس از تلویزیون چیست؟
وقتی بوکسور بداند که مسابقهاش از تلویزیون پخش میشود، برای برد تلاش بیشتری میکند چون میداند خانواده و دوستانش بازی او را نگاه میکنند. همان گونه که اگر مسابقات لیگ یک فوتبال از تلویزیون پخش شوند، سطح این لیگ خیلی بالا میرود، بوکس هم در صورتی که از تلویزیون پخش شود، پیشرفت زیادی میکند.
**به نظرتان سطح بوکس استان نسبت به گذشته تغییر کرده است؟
در زمان رییس هیات قبلی، بدون اردو به مسابقات اعزام میشدیم در حالیکه الان اگر قرار باشد به مسابقاتی اعزام شویم، از سه ماه قبل از آن اردو داریم تا بوکسورها آماده باشند. هیات فعلی سه جام تیمی دارد که هر سه را خودمان به دست آوردهایم. عملکرد کاظمی (رییس هیات استان) در طی مدتی که آمده، عالی بوده است و به نظرم بهتر از وی، کسی برای بوکس استان وجود ندارد.
**درباره وضعیت تحصیلی تان هم توضیح می دهید.
من دو سال به دلیل برگزاری مسابقات قهرمانی کشور در ایام امتحانات، نتوانستم در امتحاناتم شرکت کنم و مردود شدم. در سال اول دبیرستان و در زمان امتحانات تعداد بوکسورهای شرکت کننده خیلی بیشتر از همیشه بود. وقتی قهرمان شدم و به اهواز برگشتم فقط یکی از امتحاناتم باقی مانده بود. مسوولان مدرسه و همکلاسیهایم از فعالیتهای ورزشی من بیاطلاع بودند و چون ممکن بود بخواهند برای دعوا و تسویهحساب روی من حساب باز کنند، به کسی چیزی نگفته بودم به همین دلیل فدراسیون نامهای به آموزشوپرورش نوشت و وقتی مسوولان مدرسه متوجه شدند که قهرمان بوکس کشور هستم، خیلی مرا تحویل گرفتند، با من همکاری کردند و قرار شد که دوباره امتحان بدهم که البته متاسفانه چون چیزی نخوانده بودم رد شدم.
حتی در امتحانات شهریورماه هم قبول نشدم. سال بعد از آن، بالاخره اول دبیرستان را گذراندم و به اصرار پدرم وارد رشته علوم انسانی شدم. سال دوم دبیرستان هم چون تماما در اردوهای مختلف حضور داشتم، نتوانستم درس بخوانم و دوباره مردود شدم.
در سال 90 به شوق مسابقات قهرمانی جوانان جهان کلا در اردو بودم و حتی از ترس اینکه مبادا در روزهای مرخصی کسی جای مرا بگیرد، به خانه برنمیگشتم و گاهی خانوادهام برای دیدنم به تهران میآمدند. پس از یک سال تمرین مستمر، به دلیل کم تجربگی مرا به مسابقات جهانی اعزام نکردند. به قدری ناراحت بودم که تصمیم گرفتم بوکس را کنار بگذارم و حتی دستکشهایی را که به تازگی خریده بودم سوزاندم! وقتی به اهواز برگشتم نه تمرین میکردم و نه مدرسه میرفتم. 10 کیلو اضافه وزن پیدا کردم و از این وضعیت بسیار ناراحت بودم.
پس از آن در تعطیلات عید در سالن تختی اهواز به تنهایی تمرین میکردم که اعلام کردند مسابقات قهرمانی جوانان کشور 27 فروردینماه انجام میشود. تمرینانم را ادامه دادم و در این مسابقات قهرمان شدم. پس از سه ماه حضور در اردوی تیمملی، مسابقه انتخابی درون اردویی انجام شد که در آن نیز اول شدم و قرار شد به تورنمنت اوکراین اعزام شویم که متاسفانه لغو شد. پس از آن نیز تمریناتمان را برای حضور در تورنمنت ترکیه ادامه دادیم که این اعزام نیز لغو شد. سپس مسابقات جهانی ارمنستان را پیشرو داشتیم که از مهرماه به آذرماه تغییر پیدا کرد و روزی که قرار بود اعزام شویم ابتدا به ما گفتند که به دلیل نداشتن بودجه، اعزام لغو شده است اما وزیر ورزش و جوانان همان شب بودجه لازم را تامین کرد و به پرواز رسیدیم.
**چه برنامه هایی پیش رو دارید؟
المپیک جوانان در سال 2014 را پیشرو دارم و در حال حاضر ذهنم را روی آن متمرکز کردهام. پس از آن میتوانم در المپیک بزرگسالان شرکت کنم. مسابقات جهانی بلغارستان و سهمیه المپیک جوانان نیز مهرماه سال جاری انجام میشود و در صورتی که نتوانم در این مسابقات سهمیه بگیرم، در مسابقات آسیایی که پس از آن برگزار خواهد شد، میتوانم این کار را انجام دهم. در حال حاضر در رده بزرگسالان، فقط نیمهحرفهایها میتوانند برای کسب سهمیه رقابت کنند و برای آماتورها هنوز زود است.
**سقف آرزوهایت رسیدن به چه جایی است؟
طلای المپیک. به نظرم یک ورزشکار حرفهای باید به یک هدف بالا فکر کند تا بتواند به هدف پایین تری برسد. وقتی من به طلای المپیک فکر میکنم، حتما طلای جهان را به دست میآورم. حالا که مدالهای قهرمانی کشور و آسیا را دارم، به نظرم به دست آوردنشان کار سختی نیست و برایم عادی است در حالیکه پیش از آن به نظرم کار سختی میرسید.