شرایط شرکت در مسابقات به شرح زیر است:
1- فقط متولدین سالهای 11/10/76 لغایت 10/10/78 مجاز به حضور در مسابقات خواهند بود.
2- دارا بودن اصل معرفی نامه ممهور به مهر و امضاء اداره ورزش و جوانان و هیات بوکس استان.
3- همراه داشتن اصل شناسنامه عکس دار،کارت ملی، دفترچه آماتور، کارت بیمه معتبر و رضایت کتبی والدین الزامی است؛ همچنین فتوکپی مدارک بالا و هر نوع مدرک دیگری پذیرفته نخواهد شد.
4- مسابقات در 13 وزن به شرح ( 44 تا 46-48-50-52-54-57-60-63-66-70-75-80-80+)
در سه راند دو دقیقه ای با یک دقیقه استراحت بین راندها برابر قوانین جدید فدراسیون جهانی (آیبا) برگزار میگردد.
5- ورود تیمها روز پنجشنبه 23/5/93 (بعدازظهر) و سمینار برگزاری مسابقات ساعت 22 خواهد بود.
6- جمعه 24/5/93 ساعت 30/7 لغایت 10 صبح معاینات پزشکی، وزن کشی و قرعه کشی و ساعت 16 افتتاح مسابقات و شروع رقابتها
7- شنبه 25/5/93 ساعت 30/7 لغایت 30/8 وزن کشی و ساعت 16 ادامه مسابقات.
8- یکشنبه 26/5/93 ساعت 30/7 لغایت 30/8 وزن کشی و ساعت 16 ادامه مسابقات.
9- دوشنبه 27/5/93 ساعت30/7 لغایت 30/8 وزن کشی و ساعت 16 مسابقات در مرحله نیمه نهایی.
10- سه شنبه 28/5/93 ساعت30/7 لغایت 30/8 وزن کشی و ساعت 16 فینال و توزیع جوایز.
11- چهارشنبه 29/5/93 صرف صبحانه و ترک اردو.
تذکر مهم : کلیه ملی پوشان استانها ملزم به شرکت در مسابقات از استان متبوع خویش هستند در غیر اینصورت به اردوی آمادگی تیم ملی دعوت نخواهند شد.
تورنمنت بینالمللی چین با حضور 120 بوکسور از 16 کشور دنیا در حالی از روز دوشنبه هفته گذشته آغاز شده بود که تیم ملی بوکس ایران با ترکیب 9 بوکسور راهی این رقابتها شد و با کسب 5 مدال طلا، نقره و برنز و 16 امتیاز و عنوان سومی به کار خود پایان داد.این رقابتها با حضور 17 تیم تا روز(شنبه) 28 تیرماه ادامه داشت. البته چینیها با دو تیم در این مسابقات شرکت کرده بودند.اکبر احدی پس از کسب عنوان سومی تیم ملی بوکس در تورنمنت بینالمللی چین اظهار داشت: از عملکرد ملیپوشان در این رقابتها واقعا راضی هستم. آنها استثنایی و بینظیر مقابل حریفان خود مبارزه کردند. اعضای هیات ژوری، داوران و کارشناسان حاضر در این مسابقات عملکرد ملیپوشان ایرانی را تحسین میکردند.وی در پاسخ به این سؤال که دلیل شکست احسان روزبهانی و علی مظاهری در این رقابتها چه بود، گفت: حریفان روزبهانی و مظاهری در این رقابتها واقعا سرسخت بودند و حتی در پایان مسابقات شاهد بودیم که آنها عنوان نخست اوزان خود را کسب کردند. علی مظاهری مقابل نماینده روسیه شکست خورد که حریفش قهرمان روسیه بود. او تمام تلاشش را کرد، اما مقابل حریف خود شکست خورد. احسان روزبهانی نیز مقابل نماینده کرهجنوبی مبارزه کرد که در پایان عنوان بهترین بوکسور و کاپ تکنیک را به حریف روزبهانی دادند.سرمربی تیم ملی در ادامه خاطرنشان کرد: احسان روزبهانی مدتها است که از بوکس آماتور فاصله گرفته و او تلاش میکند تا با حضور در این مسابقات دوباره به روزهای اوج خود بازگردد، اما در این رقابتها مقابل بوکسوری شکست خورد که واقعا حریف سرسختی بود. امیدوارم تا زمان باقیمانده تا بازیهای آسیایی اینچئون به شرایط ایدهآل برسد.احدی در پاسخ به این سؤال که آیا شکست و پیروزی در این تورنمنتها تاثیری در انتخاب بوکسورها برای اعزام به بازیهای آسیایی خواهد داشت یا خیر، گفت: صددرصد در انتخاب بازیکنان برای اعزام به بازیهای آسیایی تاثیر خواهد داشت. ما آنها را در این رقابتها محک میزنیم تا بیشتر از عملکرد آنها باخبر شویم. برای انتخاب نفرات اعزامی به بازیهای آسیایی هنوز 50 روز زمان داریم و زود است که بخواهیم تکلیف نفرات اعزامی را مشخص کنیم.وی در پایان در مورد اینکه تیمهای حاضر در این رقابتها پس از بازگشت به کشورشان دوباره به تورنمنتهای دیگر اعزام خواهند شد گفت: تیمهای حاضر در این مسابقات به عنوان مثال قزاقستان و تاجیکستان پس از بازگشت به کشورشان بعد از استراحتی کوتاه در تورنمنت دیگری حضور پیدا خواهند کرد و فکر میکنم این بهترین تصمیمی است که آنها برای آماده سازی نفرات خود جهت حضور در بازیهای آسیایی گرفتهاند. به اعتقاد من دیگر زمان تمرین کردن نیست و بوکسورها باید برای بالا رفتن مهارتشان در تورنمنتهای مختلف حضور پیدا کنند. ملیپوشان ایرانی برای رسیدن به مدال نیاز به حضور در مسابقات بینالمللی دارند
بعد به پیش عمه اوا و سپس خانه عمه کورتا رفتیم . در آنجا عموها ، پسر عموها ، پسر داییها و عمه هایم یکی یکی و دوتا دوتا به داخل اتاق نشیمن می آمدند و شکسته شدن فکم را تبریک میگفتند و مرا در آغوش میگرفتند و می بوسیدند . از من میخواستند که یک تکه از همه چیز بخورم . همانطور که به غذاها تک میزدم ، عمه کورتا گفت : روزهایی بود که چشمت به هر چه می افتاد ، میخوردی حتی از کاه و یونجه اسبها هم نمیگذشتی. بعد از اینکه چطور با اسبها مسابقه میدادم صحبت کرد . من بوی یونجه و اسبها و دیدن بدن زیبای آنها را دوست داشتم ، از طرفی آنها به من الهام میدادند که سخت تمرین کنم تا بدنم شرایط آنها را پیدا کند .پدرم ذاتا یک هنرمند بود و معمولا تابلوهای شهر را نقاشی میکرد . هر کاری که به او محول میشد ، از نقاشی یک بطری ویسکی گرفته تا نقاشی روی دیوار میخانه ، آنها را با چنان دقت و غرور و علاقه ای انجام میداد که حتی من هم که نمیخواستم کار او را در آینده دنبال کنم ، نمیتوانستم از تحسین خودداری کنم . البته او هم دوست نداشت که شغل او را انتخاب کنم و غالبا میگفت : تو باید وکیل یا آموزگار شوی ! اما بعد از اینکه مرا در رینگ دید ، عقیده اش تغییر کرد و اولین کسی بود که فریاد زد: « این قهرمان سنگین وزن آینده جهان است .» این پیش بینی او برای من که فقط یک مسابقه داده بودم ، عجیب بود . وقتی او به چیزی معتقد بود ، آنرا خیلی جدی میگرفت و میگفت : بله باید به آن کار بپردازیم و خودمان را برای قهرمانی آماده کنیم ، آخر حالا دیگر یک جو لوئیس دارم . ( جو لوئیس از قهرمانان مشهور مشت زنی میباشد )
وقتی در خیابانهای اطراف خانه قدیمی مان اتومبیل می راندم ، یادم آمد که آن روزها از قدم زدن در آن حوالی می ترسیدم . شانزده ساله بودم که در ورزشگاه و مسابقات و دبیرستان مرا به عنوان سلطان مشت زنی می شناختند ، زیرا تمام مشت زنهای اطراف را شکست داده بودم . همیشه به جز زمانی که متوجه میشدم کورکی بیکر آن حوالی است ، با غرور و اعتماد به نفس قدم میزدم ، کورکی مالک بدون رقیب خیابانها بود و همه جا را قرق میکرد .عنوان دستکشهای طلایی در انتظار من بود ، اما آن تاجی که بیشتر از همه به من اعتماد به نفس میداد ، فعلا بر سر کورکی بود . او باعث ترس و وحشت همه از من شده بود . قبلا هر بار که به دیگران میگفتم آرزو دارم قهرمان سنگین وزن جهان شوم به گوش کورکی که می رسید به خنده می افتاد . او مرا آدمی بی رگ و زن صفت میدانست و به همه میگفت : کاسیوس فقط بلد است قمپز در کند . من تا موقعی که حساب کورکی را نرسیدم ، اعتماد به نفس یک قهرمان را پیدا نکردم .کورکی از من بزرگتر ، کوتاهتر و چاق و چهار شانه و پاچنبری بود ، او از کمر به بالا قوی و قدرتمند بود . هر وقت بیکار بود وزنه های سنگین را بلند میکرد و کتابهایی به قطر ده پانزده سانتیمتر را با دست پاره میکرد . اولین باری که او را دیدم ، یکی از اعضای تیم فوتبال مرکزی را سر و ته نگه داشته بود تا تمام پول جیب او بیرون بریزد .اگر کسی حوالی خیابانی که کورکی ایستاده بود قدم می زد ، میبایست برای عبور از مقابل او باج بدهد . کار ثابت او مأمور انتظامات میخانه سرزمین رویایی بود . او پس گردن مستهایی را که بازی در می آوردند ، میگرفت و پرتشان میکرد بیرون . برای درآمد اضافی ، شرط بندی میکرد . اتومبیلی را روی سطح صاف بلند میکرد و گاهی هم که میزان شرط بندی بالا بود ، جلوی یک کامیون را بلند میکرد و پولی به جیب میزد .چند بار هم با هم دعوا کرده بودیم و کارمان به کلانتری کشیده شده بود . بالاخره به این نتیجه رسیدم که اگر بعد از این همه تلاش برای مشت زنی ، نتوانم کورکی را بزنم ، دیگر به عنوان یک مشت زن کسی به من احترام نمیگذارد . از طرف دیگر فکر میکردم اگر بتوانم او را بزنم ، میتوانم هر کس دیگر را در دنیا بزنم . آنقدر اعتماد به نفس داشتم که ادعا کنم که اگر او را به رینگ بکشانم ، حسابش را خواهم رسید .یکبار یک نفر این حرف را از دهان من قاپید و رفت به او گفت . او از شدت عصبانیت از کوره در رفت و مثل دیوانه ها شروع به فحش دادن و تهدید کرد . هفته ها این شایعه در قسمت سیاه نشین لوییزویل پیچید که مبارزه خونینی بین کلی و کورکی در راه است . اهمیت آن مسابقه در آن شهر کوچک ، مانند مسابقه من و جو فریزیر بود . اگر دوستانم مرا تحریک نمیکردند ، این مبارزه در نمیگرفت . آنقدر پافشاری کردند تا من از مقابل میخانه ای که کورکی ایستاده بود رد شدم . کورکی با سینه برجسته و بازوانی به قطر ران یک انسان ، با غرور جلوی میخانه ایستاده بود . مدتی طول کشید تا با وساطت نیمی از مشتریان میخانه از دعوا با من خودداری کرد .همه معتقد بودند که علی رغم تمام مدالهایم از او شکست خواهم خورد . روی باخت من شرط بندی سنگینی کردند و بعد فریاد زدند : خیلی خوب ، پول میخواستی بیا این پول ! حالا بیا برویم ! مشتریها میگفتند : کورکی او را داغان میکند . میدانستم اگر در خیابان بدون هر قانون و مقررات و داوری با او مبارزه کنم دست به خودکشی زده ام ، بنابراین او را با خود به ورزشگاه کلمبیا ، باشگاه قهرمانان فردا بردم . مثل این بود که کورکی میخواست از زیرش در برود و گفت : این که یک مسابقه واقعی نیست . اما اوباش و لاتهایی که همراه ما بودند به او خندیدند . او به ناچار قبول کرد . آنها ما را به رینگ بردند و قرار شد سه دور مبارزه کنیم و برنده قهرمان واقعی لوییزویل باشد . مشتریهای میخانه با اطمینان و خوشحالی میگفتند : کورکی میزند خرد و خمیرش میکند و دهان گشاد و لاف زن او را خواهد بست .
کیسه را درارتفاع مناسب قراردهید
،قسمت شکم کیسه (چاق ترین بخش) باید با دهان یا چانه شما همتراز باشد،بسیاری از افراد کیسه های سرعت خودرا در ارتفاع خیلی بالایی قرار میدهند و این امر به کشیدگی غیر لازم عضلات و تکنیک های ضعیف می انجامد.
طرز ایستادن استانداردی داشته باشید:
درجلوی کیسه باپاهایی باز شده به عرض شانه باستید،کل بدن شما از پاها تا سر باید درمقابل کیسه باشد وشانه هایتان باید جلوی کیسه باشد، باید به قدری به کیسه نزدیک باشید که نیازی کشیده شدن دست هایتان بیش از چند اینچ برای ضربه زدن به آن نداشته باشید اما به قدری دور باشید که در بازگشت کیسه به سرتان اصابت نکند.
مشت خودرا بالا در سطح چانه یا تنها کمی پایین تر قرار دهید و آرنج ها ی خودرا به گونه ای بالا بیاورید که آنها موازی با زمین باشند،بازوهای شما باید حدود 90 درجه خم شده باشد و هردوبازوهای فوقانی و بازوهای تحتانی باید تقریبا موازی با زمین باشد.
یک ضربه مشت به جلو مدور اجرا کنید:
یکی از مشت هایتان را برای ضربه آرام به کیسه بگسترانید، شما باید قادر باشید که مشتتان را به جلو یا کمی آرام برای ضربه به بخش شکم کیسه (بخشی که مستقیما روبروی شما قراردارد) بگسترانید وشما می خواهید با کنار یا کف مشت خود با کیسه برخورد کند دربهترین حالت ممکن مشت شما با گوشه انگشت کوچک نزدیک بند انگشت اول با کیسه برخورد خواهد کرد.
مشت خودرا دور زده و به موقعیت اول برگردید،همه این کارها را در یک حرکت آرام انجام دهید
وقتی یکبار به کیسه ضربه زدید فورا مشت خودرا به عقب دور بزنید ، دور زدن باید کوچک باشد و تنها به قدری باشد که مشت شما را به مکانی نزدیک چانه تان باز گرداند.
برگشت های کیسه در حال حرکت را بشمارید
پس از تعداد فرد برگشت ها میتوانید دوباره به کیسه بوکس ضربه بزنید پس از ضربه به جلو کیسه از پشت صفحه باز خواهد گشت .
(بازگشت اول) وقتی کیسه بوکس به سمت شما حرکت کرد میتواند دوباره به سمت صفحه باز گردد.
(باز گشت دوم) پس از آن کیسه دوباره از سمت شما دور شده و دوباره به صفحه باز میگردد.
(بازگشت سوم) وقتی شما سریعتر میشوید دیدن باز گشت ها سخت خواهد بود اما هنوز قادر به شنیدن صدای آن خواهید بود.
به کیسه وقتی که از شما زاویه دارد دوباره ضربه بزنید:
شما میتوانید از همان دست یا از دست دیگر استفاده کنید، به کیسه وقتی در سومین بازگشت به سمت شما بر میگردد ضربه بزنید شما باید درحالی که کیسه هنوز باشما زاویه دارد دربهترین حالت زمانی حدود 45 درجه از صفحه زاویه دارد با آن برخورد کنید. این ضربه شمارش 1-2-3 شما را مجددا آغاز میکند و شما میتوانید با همین ریتم به تعداد ضرباتی که دوست دارید ادامه دهید.
ضربه مستقیم را با یک ضربه مدور بالایی ترکیب کنید:
از همان نقطه آغازین مانند بالا شروع کنید اما آرنجتان را کمی پایین تر بگذارید به گونه ای که از زمین کمی زاویه داشته باشد اما هنوز از بدنتان دور نگاه داشته شده باشند. این امر به شما کمک میکند که یک ضربه مستقیم دقیق را اجرا کنید، به بخش شکم کیسه ضربه بزنید ، با بند انگشت مشتتان تماس داشته باشد، از میان کیسه ضربه بزنید به گونه ای که بازویتان از قفسه سینه تان بگذرد، درسومین (یادیگرعدد فرد بازگشت) به کیسه ضربه ای مدور یزنید ، به کیسه وقتی که ازشما دور شده ضربه بزنید و سپس به باز گرداندن بازویتان با مکان آغازین دریک حرکت سریع اقدام کنید. این اصلی ترین ترکیب کیسه سرعت میباشد و میتوانید بارها و بارها با یک مشت یا با مشت های جایگزین شما تکرار شود.
پس از هر دو یا سه ضربه مشتی را که ضربه میزند را تغییر دهید:
پس از یک ضربه مدور با یک مشت ، یک ضربه مستقیم با مشت دیگر انجام دهید.
پای خودرا حرکت دهید و کفل خود را بچرخانید:
وقتیکه درحال انجام ترکیب یا جایگزین کردن مشت ها هستید شما باید نه تنها بازوهای خود بلکه بدنتان را نیز حرکت دهید. برای مثال فرض کنید که یک ترکیبی از ضربه مستقیم-ضربه مدور با جایگزین بین مشتهای راست و چپ انجام میدهید، وقتی شما ضربه مستقیم راست خود را انجام میدهید پای راست شما باید کمی به سمت جلو بیاید و کفل شما باید درجهت ضربه بچرخد، وقتی شما مشت خود را توسط انجام یک ضربه مدور راست بر میگردانید آنگاه کفل و همچنین پای راست شما نیز باید به عقب بچرخد. این امر شما را در موقعیتی برای انجام ضربه چپ مستقیم که درطول آن پای چپ به جلو حرکت خواهد کرد قرار میدهد.